علوم اعصاب شناختی آموزش زبان خارجی: افسانه ها و واقعیت ها
Cognitive Neuroscience of Foreign Language Education: Myths and Realities
چکیده
این مقاله با مروری بر دلالتهای پژوهش اخیر علوم اعصاب برای یادگیری زبان خارجی در صدد معرفی برخی برداشتهای نادرست و واقعیتها در این عرصه جذاب پژوهشی است. با وجود دلالتهای بالقوه ارزشمند پژوهش عصب شناختی برای فراگیری زبان، برخی ادعاهای نادرست نیز در این حوزه متداول گشته که هیچکدام از آنها مبتنی بر شواهد علمی نیستند. این ادعاهای نادرست در منابع تخصصی مطالعات عصب- تربیت اغلب به عنوان «افسانه های عصبی» تعریف میشوند. در این مقاله، ضمن معرفی سه نوع فراگیر از این افسانه ها، درباره منشا ظهور و گسترش و همین طور اتکای آنها به تفسیرها یا تعمیم های نادرست از یافته های پژوهش علوم اعصاب بحث خواهد شد.
نخستین مورد فراگیر از این ادعاهای نادرست این ایده است که دوره های حیاتی مشخصی برای یادگیری زبان دوم وجود دارد؛ به این معنا که فرصت یادگیری زبانهای خارجی با گذر از این پنجره های زمانی برای همیشه از دست می رود. با این وجود، واقعیت این است که شواهد زیادی وجود دوره های حساس- نه حیاتی- برای یادگیری زبان خارجی را تایید می کند؛ یعنی دوره هایی که در خلال آنها امکان فراگیری جنبه های مشخصی از زبان دوم (مانند یادگیری دستور زبان) نسبت به دوره های دیگر ساده تر و راحت تر صورت می گیرد.
نمونه دیگر از افسانه های عصبی شایع این استنباط نادرست از یافته های علوم اعصاب است که آغاز یادگیری زبان خارجی در سالهای نخست زندگی کودکان باعث اختلال در یادگیری زبان مادری آنان می شود. اما، واقعیت این است که یادگیری زبان دوم نه تنها مهارتهای زبانی مرتبط با زبان اول را بهبود می بخشد، بلکه به شکلی مثبت عملکرد تحصیلی دانش آموزان در مدرسه را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
علاوه بر دو افسانه ذکر شده فوق، یک ادعای عامیانه نادرست دیگر نیز وجود دارد که توانایی یادگیری زبان دوم در حین خواب را ترویج می کند. این در حالیست که مطالعات اخیر از تحکیم و تثبیت اطلاعات یاد گرفته شده پیشین و در مواردی محدود فراگیری تداعی های تازه در حین خواب حمایت می کنند. بنابراین، ادعای مروج یادگیری زبان خارجی در حین خواب از پشتوانه علمی برخوردار نیست. در واقع، یادگیری زبان خارجی همچون سایر موضوعات مدرسه مانند ریاضیات و علوم تجربی مستلزم تلاش هوشیارانه و برنامه ریزی هدفمند است.
در مجموع، پیدایش و گسترش این سه افسانه عصبی و دیگر اشکال مشابه آنها بیانگر آن است که به موازات رشد پیوسته دانش مرتبط با مبانی عصبی زیربنای یادگیری زبان، ماهیت و چگونگی تفسیر تربیتی از یافته های علوم اعصاب برای آموزش زبان خارجی نیز مستلزم رشد و تکامل است.
متن کامل مقاله را از لیک زیر ببینید