مطالعات عصب - تربیت

NeuroEducation
مطالعات عصب - تربیت

این وبلاگ به منظور اطلاع رسانی در خصوص برنامه های گروه پژوهشی با علایق ویژه "علوم اعصاب و برنامه درسی" (وابسته به انجمن مطالعات برنامه درسی ایران) و فراهم ساحتن زمینه تعامل میان پژوهشگران علاقمند به مطالعات عصبی- تربیتی طراحی شده است. علاقمندان می توانند از طریق پست الکنرونیکی وبلاگ با ارسال مشخصات و زمینه های مورد علاقه خود برای عضویت در گروه اقدام کنند و در تحقق اهداف گروه سهیم شوند. آدرس الکترونیکی برقراری ارتباط:
neuroeducationalstudies@gmail.com

نورون های آیینه‌ای: افسانه یا واقعیت؟!

سه شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۰۲:۳۴ ب.ظ


نورون های آیینه­ای: افسانه یا واقعیت؟!

☆☆☆

اکتشاف نورون‌های آیینه­ای در دهه ۹۰ میلادی برای برخی مدافعان آن بعنوان یک انقلاب در دانش مغز توصیف شده است؛ مثلا ویلانور راماچاندران استاد سرشناس روان‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا در مقاله‌ای در سال ۲۰۰۰ اشاره کرده است که اکتشاف نورون‌های آیینه­ای برای علوم اعصاب به همان اندازه اکتشاف دی‌ان‌ای برای زیست‌شناسی مهم است.

☆☆☆

اما نورون‌های آیینه‌ای چه هستند؟ در سال ۱۹۹۲ گروهی از دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه پارما(ایتالیا) به رهبری جاکامو ریزولاتی گزارش کردند که دسته جدیدی نورون(سلول مغزی)در قشرحرکتی میمون ماکاک یافته‌اند و آنها را نورون‌های آیینه‌ای (mirror

neurons) نامیدند

☆☆☆

آنها ادعا کردند این شبکه از نورون‌ها هنگامی فعال شدند که میمون در حین انجام فعالیتهای حرکتی خود به مشاهده اعمال حرکتی شخص دیگری نیز مشغول بود.

☆☆☆

بعد از این‌اکتشاف، حجم گسترده‌ای از تلاش پژوهشگران علوم اعصاب به مطالعه ساختار و نحوه کارکرد  نورون‌های آیینه­ای متمرکز شد، به گونه‌ای که برخی پژوهشگران ادعا کردند دریافته‌اند که نورون‌های آیینه­ای در تکامل زبان، رشد همدلی، نظریه ذهن و یادگیری از طریق تقلید نقش دارند. برخی هم ادعا کردند که اختلالات طیف اوتیسم به خاطر نقص در فعالیت سیستم نورون‌های آیینه­ای است. حتی برخی خمیازه‌های مسری را هم به کارکرد نورون‌های آیینه­ای نسبت می‌دادند.

☆☆☆

همچنین، تلاش‌ها برای ترجمه یافته‌های درباره نورون‌های آیینهای به کاربردهای بالینی و تربیتی نیز گسترش یافت. تصور می‌شد که اکتشاف نورون‌های آیینه­ای به ما در درک پایه‌های عصب‌شناختی یادگیری مشاهده‌ای و ذهن­خوانی کمک‌کرده است.

☆☆☆

اما طولی نکشید که نوشته‌هایی در نقد نورون‌های آیینه­ای نیز منتشر شد. در سال ۲۰۰۸، مری هلن ایموردینو-یانگ، استاد علوم اعصاب تربیتی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی مقاله جالبی منتشر کرد و ادعا کرد که توصیف "آیینه" برای نورون‌های کشف شده می‌تواند گمراه‌کننده باشد، چرا که بیانگر یک انعکاس درونی منفعلانه و مستقیم از اهداف و اعمال شخص دیگری در درون مغز ما است. در حالیکه، درونی کردن اهداف و اعمال دیگری حاصل یک تعامل پویای وابسته به فرهنگ بین ذهن‌ها است و تحت تاثیر نقاط قوت و ضعف عصب-روانشناختی یادگیرنده است.

☆☆☆

اما شاید دردناک‌ترین تیر از میان تیرهای منتقدین از طرف گرگوری هایکوک، استاد علوم شناختی دانشگاه کالیفرنیا و مدیر مرکز علم زبان و آزمایشگاه علوم اعصاب زبان پرتاب شد که قلب نورون‌های آیینه­ای را نشانه گرفت. او در مقاله‌های متعدد خود تاکید کرده که یافته­های درباره نورون‌های آیینه­ای به درستی تفسیر نمی­شود. در سال ۲۰۱۴ کتاب خودش با عنوان افسانه نورون‌های آیینه­ای را منتشر کرد.

☆☆☆

 هایکوک در این کتاب ضمن توصیف کاملی از مطالعات انجام شده در حوزه نورون­های آیینه‌ای تلاش می‌کند نشان دهد که این ایده بر روی یک پایه‌ سست بنا شده است. او ادعا می‌کند که کل مغز ضرورتا یک سیستم پیش‌بینی‌کننده است. در واقع مغز پیوسته در حال معنا کردن دریافت‌های از حواس و سازمان بخشیدن به برونداد حرکتی از طریق پیش‌بینی‌های مکانی است. اگر چه پیش‌بینی‌های حرکتی توسط نورون‌های آیینه­ای و مدار پیش‌حرکتی مربوط به آن بخش مهمی از این سیستم هستند، اما آنها صرفا یک بخش هستند و نه علت اصلی رمزگردانی ادراک ما برای پیش‌بینی اعمال دیگران

☆☆☆

البته انتقادات درباره نورون‌های آیینه­ای محدود به نقدهای ایموردینو-یانگ و هایکوک نیست و مقاله‌های دیگری هم در این ارتباط وجود دارد که پرداختن به همه آنها در این یادداشت میسر نیست. بعنوان یک نمونه دیگر به مقاله سیسیلیا هیس و کارولین کتمور مراجعه کنید که اخیرا با این عنوان معنادار منتشر شده است "چه بر سر نورون‌های آیینه­ای آمد؟". این نویسندگان در مقاله خود به تحلیل جامعی از نتایج مطالعات درباره کارکردهای نورون‌های آیینه­ای پرداخته‌اند و نشان می‌دهند که بر خلاف تصورات هایکوک همه آنچه از مطالعات در این زمینه حاصل شده را نباید دور انداخت. در مواردی مانند تقلید بعنوان مثال، به نظر میرسد که نواحی مغزی مرتبط با نورون‌های آیینه­ای در کوپی کردن توپوگرافی حرکات بدنی نقش دارند. اما، ادعاهای مبنی بر ارتباط میان نقص در سیستم نورون‌های آیینه­ای و اختلال اوتیسم با شواهد کافی حمایت نمی‌شود.

☆☆☆

در مجموع، من با توصیف هایکوک موافق نیستم که این اکتشاف را افسانه عصبی بنامیم. اما تاکید می‌کنم که این ایده در مواردی مورد ساده‌سازی، تفسیر نامناسب، کاربست نادرست و تعمیم بیش‌ازحد واقع شده و چنین مواردی را می­توان در دسته افسانه­ها قرار داد. من معتقدم که نورون‌های آیینهای نباید به دست فراموشی سپرده شوند. آنها هنوز از این قابلیت برخوردار هستند که بعنوان یک ساختار مهم در مغز انسان مورد کاوش واقع شوند.  

☆☆☆

✍ علی نوری، مدیر سیگ علوم اعصاب تربیتی

 

#یادداشت 

#افسانه_های_عصبی 

#نورون_های_آئینه_ای

 

https://t.me/eduneuro

 

۰۱/۰۲/۲۰
علی نوری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی